به گزارش خبرگزاری شبستان،در این نشست پرفسور جسوپ اظهار کرد: وقتی از اقتصاد سیاسی فرهنگ صحبت می کنیم در واقع یک تفاوت میان فرهنگِ سیاسی و اقتصادی در نظر می گیریم.
وي افزود: ما حتما به یک روش میان رشته‌ای برای فهم دنیا نیاز داریم وقتی این کار را انجام دهیم به میزانی از ساده سازی می‌رسیم که یک تئوری کلی است و این دانش نیست.
وی با بیان اینکه جامعه یک امر پیچیده است و از هر جایی وارد آن شویم، برای فهم آن باید به سراغ جاهای دیگر آن رفت، ادامه داد: فرهنگ نقطه خوبی برای ورود به فهم جامعه است اما نمی توان تنها به آن بسنده کرد.
این پژوهشگر بنیانگذار مکتب اقتصاد سیاسی فرهنگی تصریح کرد: وقتی بخواهیم پدیده ای را بفهمیم باید درک کنیم چگونه تنها درگیر اقتصاد سیاسی فرهنگ نشویم؛ مشکلات جامعه ما هیچ گاه خود را به عنوان مسائل تک رشته ای معرفی نمی کنند مثلا فقر آیا تنها یک موضوع فرهنگی است یا اقتصادی و سیاسی هم می تواند باشد.
وی تاکید کرد: بنابراین نیاز داریم به تخصص های میان رشته ای؛ ما در دوره ای پیشارشته ای داشتیم سپس رشته ها تخصصی شد و این تخصصی شدن بیش از حد پیش رفته و این امر موجب بُت انگاری شد مثلا یک بحث را ما ممکن است تنها مربوط به روان شناسی بدانیم و اجازه نظر و ورود دیگر رشته ها را در آن ندهیم.
پرفسور جسوپ اضافه کرد: در واقع ما باید در رشته ها، پیشارشته ای، میان رشته ای و فرارشته ای را هم لحاظ کنیم و برای اینکه بتوانیم فرارشته ای داشته باشیم باید از نقاط مختلف به موضوع عزیمت کرد به طور مثال فقر چه تبعات فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی دارد.
این استاد ممتاز بریتانیا در سال 2007 گفت: مساله این است که یک موضوع را در این میان چگونه باید ساده کرد تا آن ابعاد و پیچیدگی هایش را نیز دربر گیرد.
وی بیان کرد: خودِ مفهوم اقتصاد سیاسی فرهنگ، به گونه های مختلف ترجمه و فهم می شود به نظر می رسد در هم تنیدگی این حوزه ها را باید با هم در نظر گرفت که در این میان می توان چهار چرخش فرهنگی را بیان کرد.
این پژوهشگر ادامه داد: نخست چرخشی که در آن فرهنگ بسیار مهم است که در علوم اجتماعی این اتفاق می افتد؛ دوم چرخش فرهنگی روش شناختی، سوم چرخش هستی شناسانه بدان معنی که ایده اصلی این است که بدون در نظر گرفتن فرهنگ، امکان شناخت هیچ امری در جامعه نیست و فرهنگ می تواند ادراک را معنا دهد و هیچ فعالیت اقتصادی و اجتماعی بدون درجه ای از معنابخشی نمی تواند وجود داشته باشد.
این نظریه پرداز با بیان اینکه اما چهارمین چرخش، ترجمه بازگشتی است یعنی به خودِ این چرخش های فرهنگی بپردازیم، عنوان کرد: ما در عصری زندگی می کنیم که اقتصاد دانش بنیاد جولان دارد البته من راجع به ایران نمی دانم اما در اروپا و آمریکا در اتقصاد دانش بنیان دوره کارخانه ها گذشته و حال نوبت دانشگاه ها است و عملا آن پروسه را در دست گرفته اند.
مسئول موسسه پژوهشی اقتصاد سیاسی فرهنگی تاکید کرد: اما این که چطور فرهنگ پالایش شد و چرا مدارک گرایی تا این اندازه مهم شد و چرا تمایل به حضور در دانشگاه بالا رفت، اینها نشان دهنده تصورهای اجتماعی و اقتصادی ما است.
پرفسور جسوپ یادآور شد: ما حتما به یک روش میان رشته ای برای فهم دنیا نیاز داریم وقتی این کار را انجام دهیم به میزانی از ساده سازی می رسیم که یک تئوری کلی است و این دانش نیست بلکه این همانی است؛ در واقع نمی توان فرهنگ را کنار نهاد و این موضوع در هم تنیده تر از آن است که بتوان جداسازی انجام داد.
نظر شما